Wednesday, March 10, 2021

زمانیکه رضا پهلوی صحبت از فدرالیسم می کنند برای بعضی از ما حیرت انگیز نیست.

 


آنچه نخبگان پارسی درمورد بلوچ به جهانیان می گویند ، داستانی یک
طرفه است. آرمان بلوچ برای آزادی ملی بسیار مهم است که نمی توان ان را نادیده گرفت.
با این سرشت متناقض آشکار, ایران برای همیشه پایدار نمی ماند.
ایران با چالش های داخلی و خارجی روبرو است. ایران تا حالا توانسته یک پارچه بماند.
بقای ایران را می توان در نحوه رابطه بین الملل کشورها توضیح داد.
کشورها ، قوی یا ضعیف ، از ترس اینکه ممکن است برای خودشان دردسر ایجاد کنند ، به سادگی حاضر به حمایت از جنبش های ملی رهایی بخش نیستند. با این حال ، در بسیاری از موارد ، ملی گرایان توانسته اند از قدرت های خارجی برای کمک علیه استعمارگران درون مرزی در جغرافیایی یک کشور درخواست کنند.
اما روابط و دیپلماسی بین المللی و احترام به تمامیت ارضی ایران در مقابل تقاضای بلوچ برای حق تعیین سرنوشت ملت بلوچ, ادعای تمامیت ارضی ایران را محدود می کند.
بخصوص زمانیکه نخبگان ایران کمر به کشتار دسته جمعی بلوچ بسته است.
انوع چالش های بلوچ برای ایران.
بلوچ ها در تلاشند که هویت ملی ، اقتصاد و روش زندگی کردن خود را حفظ کنند. برای یک بلوچ ، وفاداری به هویت بلوچ و بلوچستان از اهمیت بیشتری از هویت ایرانی و تمامیت ارضی ایران برخوردار است.
اگر ما مملکت پارس را با ایران اشتباه تصور نکنیم, بلوچ همیشه در کنار پارسی بعنوان یک ملت جدا از پارسی بوده است. مملکت بلوچستان از کشور ایران چندین قرن قدیمتراست. ایران یک کشور چند ملیتی جدیدی است. هویت ایرانی یک هویت نسبتاً جدید و فرضی است و اکثر بلوچ ها حاضر نیستند هویت طبیعی خود را با هویت فرضی عوض کنند، و آنها مایل نیستند منابع طبیعی خود را در اختیار استعمارگران پارسی بگذارند و خودشان گرسنه و برهنه بمانند.. ملت های در بند ایران دارای هویت ثابت خود هستند و در سرزمین های تاریخی خود در اکثریت هستند.
جمعیت کنونی ایران از نظر فرهنگی, زبان واقتصاد تقسیم شده است. ملت ها با تمایزات فرهنگی می توانند در یک منطقه همکاری کنند ، اما تمایزات فرهنگی و ملی به
عنوان منابع سیاسی و مربوط به نظام سیاسی مورد استفاده قرار گیرند.

***
سه روش وجود دارد که ملت بلوچ می تواند برای تغییر توضیح منابع دولتی در ایران بکار گیرد..
تهران همه تصمیمات را بر بلوچ کرد, عرب, ترک و غیره تحمیل کرده است.
نقش نهادهای دولتی در ایران به خوبی تعریف نشده و نهادهای دولتی ضعیف از یکدیگر جدا شده اند. استعمارگران ایرانی در بلوچستان شیعه را بر سنی وفارسی را بر بلوچ ترجیح می دهد.
بنابراین ، اختلافات مذهبی و ملی در بلوچستان شدیدتر شده اند.
بعضی از سیاسیون بلوچ مثل مولاهای و نخبگان بلوچ وابسته به رژیم جمهوری اسلامی و سلطنت طلبان و کمونیست مشکل عقب ماندگی بلوچستان را در نظام کشورداری نمی بینند و مسقیم از شخصی که قدرت را در تهران کنترل می کند درخواست کمک می کنند. فکر می کنند اگر چند بلوچ در راس وزارت خانه باشد مشکل بلوچستان حل می شود.
انها فکر می کنند وجود چند بلوچ در وزارت خانه ها می تواند وسیله ای برای دستیابی به موقعیت مطلوب در تهران و نقشی در روند تصمیم گیری باشد و بلوچ ها می توانند با نمایندگی کم خود در توزیع پروژه های توسعه یا امکانات آموزشی برسند.
راه دوم برای کاهش قدرت دولت مرکزی از طریق فدرالیسم است. فدرالیسم برای کشورهایی مانند ایران می توانند یک سیستم جزابی باشد. فدرالیسم می تواند از هم پاشیدن ایران جلوگیری کند و همچنین منافع نخبگان فارس را تحفظ می کند و بلوچ را بلوچستان تبدیل به ژاندارم فارس خواهد کرد.
راه سوم استقلال کامل است. بلوچستان منابع طبیعی ارزشمند و فراوانی دارد. بلوچستان در مسیر تجاری دو راه تجارتی چین و اورپا, اسیاه قرار دارد و برای بلوچ و دیگران بلوچستان مستقل گزینه جذابی است. بلوچ در ایران ، تحت تبعیض فاحش قرار دارد که باید خواستار استقلال شود.
اکثریت مردم بلوچ استقلال را انتخاب می کنند ، تهران و نخبگان فارس برای حفظ تمامیت ارضی ایران فدرالیسم را انتخاب می کنند و همچنین بر اهمیت فدرالیسم تأکید می کنند. فدرالیسم می تواند گزینش خوبی برای حفظ تمامیت ارضی ایران باشد و همچنین می تواند وسیله ای برای سرکوب استقلال باشند.
زمانیکه رضا پهلوی صحبت از فدرالیسم می کنند برای بعضی از ما حیرت انگیز نیست. همچنین زمانیکه که بعضی تشکیلات فدرالیست خواه مورد حمایت ایرانیان و اخبارات خارج نشین قرار می گیرند. حمایت اپوزیشن خارج نشین ومذهب یان از تشکیلات فدرالیست وحشت از جزاب بودن استقلال بلوچستان در میان مردم بلوچ است که شئونیسم فارس را وحشت زده کرده است. این وحشت از تجزیه ایران است و این وحشت را استقلال طلبان بلوچ
در دل فارس انداخته و انها برای حفظ منافع فارس فدرالست خواهان را انتخاب کرده اند.

***
مبارزات استقلال طلبانه بلوچ در بلوچستان اکثراً متکی به منابع محلی و حمایت مردمی بلوچ در سرتاسر جهان است. از طرف دیگر ، حکومت حمایت محدودی دارد. حمایت برای کشور از نهادهای تحت کنترل دولت مانند دادگستری ، ارتش و پلیس ودارائی و بوروکراسی می اید حمایت این نهادهای سرکوب بدون حمایت مردم محلی در بلوچستان معنای کمی دارد وپایدار نیست.
تأسیس و رشد احزاب فدرالیست مثل قارچ در بلوچستان می تواند دسترسی جنبش استقلال طلبان بلوچ را به منافع مادی و معنوی ضعیف یا از بین ببرد. و همچنین حمایت ناسیونالیسم ایرانی از فدرالسیم بلوچ تاکتیکی است و می توانند طرفداران ایران را دور فدرالیسم جمع کند. وناسیونالیسم ایرانی با تغییرات ناچیز در شیوه حکومت می تواند سازمانهای فدرالیسم خواه را محل تجمعی برای بلوچ های طرفدار ایران دراورد. وهمچنین زمینه را برای یک درگیری بین بلوچ ها فراهم کند.
ملت بلوچ از درگیری داخلی در امان نیست. دولت منابع مالی و خشونت را دست دارد و می توانند هر دو را علیه بلوچ بکار گیرد.
اگردولت وقت ایران نتواند وفاداری بلوچ به را به دست آورد ، می تواند سرداران قبایل بلوچ و ملا را بخرد تا سرداران جنگ قبایلی و ملاها جنگ مذهبی راه بیندازند و مبارزه استقلال طلبانه بلوچ به فراموشی سپرده شود. و در کنار ان دولت ایران برایکه بتواند جلوی تجزیه ایران را بگیرد؛ می تواند تشکیلات شبه بسازد و از انها حمایت مالی و معنوی کند تا که بتوانند نیروی استقلال طلبات را تضعیف و یا از بین ببرد.
اپوزیسیون خارج نشین ایرانی که اکثریت رسانه های فارسی زبان خارج از ایران را تحت تسلط خود در اورده است می تواند در برجسجه ساختن تشکیلات خودی نقش اساسی بازی کند. چونکه ناسیونالیسم ایرانی و فدالریست های بلوچ خود را در صف واحد علیه استقلال طلبان بلوچ, عرب, کرد, ترک می بینند.
مهراب سرجوئی. لندن.

No comments: