در برخی موارد، نخبگان گروههای اقلیت برای کسب نفوذ و قدرت، از اصل حق تعیین سرنوشت ملی به عنوان ابزاری برای بسیج مردم علیه دولت مرکزی استفاده میکنند. در این زمینه، ادعاهای مربوط به حق تعیین سرنوشت در درجهی نخست وسیلهای برای کسب امتیازات سیاسی یا اقتصادی از دولت مرکزی محسوب میشود.
با مشروعیت یافتن اصل حق تعیین سرنوشت در گفتمانهای داخلی و بینالمللی، گروههای اقلیت ملی بیش از پیش ترغیب میشوند تا برای تضمین منافع خود از دولتهایشان، به این اصل استناد کنند. اقلیتهای ملی قدرتمند، بهویژه آنهایی که دارای سابقهی استقلال یا حمایت نظامی خارجی هستند، نسبت به اقلیتهای ضعیفتر، احتمال بیشتری دارد که خواستار اعمال حق تعیین سرنوشت شوند.
این روند همچنین نشان میدهد که ادعاهای مربوط به حق تعیین سرنوشت، اغلب بهصورت استراتژیک از سوی کسانی مطرح میشوند که در موقعیت چالش با دولت قرار دارند. بسیاری از جنگهایی که بر سر حق تعیین سرنوشت در میگیرند، نهتنها مرگبار بلکه عمیق و ریشهدارتر از درگیریهای طبقاتی، مذهبی یا ایدئولوژیک هستند.
این امر نشان میدهد که اصل حق تعیین سرنوشت صرفاً ابزاری برای دستیابی به امتیازات شغلی، اقتصادی یا سیاسی در چارچوب کشور موجود نیست، بلکه هدف نهایی آن، دستیابی به حاکمیت ملی است. با توجه به ماهیت فراگیر این منازعات و نقش فزایندهی حق تعیین سرنوشت در بسیج گروههای اقلیت، سیاستگذاران و پژوهشگران باید توجه جدیتر و عمیقتری به این موضوع مبذول دارند.
مهراب سرجوئی
No comments:
Post a Comment