ما در جهانی متشکل از کشور ها و ملت ها زندگی می کنیم. فدراسیون ها پاسخی به مشکلات حفظ یک کشورواحد هستند ضمن اینکه به ادعاهای اصولی اقلیت های ملی در داخل آن کشور نیز پاسخ می دهند. فدراسیون ها می توانند کار کنند، اما تنها در صورتی که حداقل وفاداری به کشور وجود داشته باشد و اصل خودمختاری ملی توسط دولت های دیگر مورد بهره برداری قرار نگیرد. در مورد منطقه ای که توسط یک کشور همسایه جزئی از فرهنگ آن تلقی شده است، این به معنای حمایت از فدراسیون توسط آن کشور همسایه بالقوه الحاق گرا ضروری است. مشروعیت صدا و بیرون امدن جمعیت فدرال، علاوه بر توانایی کشور واحد برای کنترل نخبگان خود، اغلب نتیجه جهانی است به ویژه سیستم منطقه ای کشور ها که در آن احتمال فدراسیون وجود خواهد داشت. آنچه اغلب ابعاد بین المللی سیاست نامیده می شود البته بیشتر بٌعد بین کشوری است.
زمانیکه که ما این را می
نویسیم، به سیستم بین کشوری فکر می کنیم که می توانست بر یک فدراسیون بالقوه در
اوستیای جنوبی در سال 1991 تاثیر می گذاشت، برخلاف آنچه که در تیرول جنوبی در سال
1945 با آن روبرو بود. در نهایت، ما در دنیای کشورها زندگی می کنیم، متحد یا
متفرقه، و نه دنیای ملت ها، بلکه ملت هایی
که وضعیت موجود کشور ها را مختل می کنند.
مهراب سرجوئی
فدارسیون فرمولی برای مدیریت جوامع دموکراتیک چند ملیتی در کشورهای واحد
No comments:
Post a Comment